حذف یک پروتئین خاص برطرف کننده حمله قلبی

 

پژوهشگران دانشگاه  Connecticutآمریکا پس از یک مطالعه نوآورانه به این باور رسیده اند که حذف یک نوع پروتئین خاص می تواند

از باریک شدن عروق قلبی و ایجاد بیماری قلبی جلوگیری کند و احتمال حمله قلبی و سکته مغزی را کاهش دهد.

 

این تیم پژوهشی معتقد است حذف پروتئین موردنظر می‌تواند از رفتار بد ماکروفاژها جلوگیری کند.

ماکروفاژها از داخل سرخرگ‌ عبور می‌کنند و چربی‌ها را می‌بلعند. اما ماکروفاژهای پر از چربی می‌توانند موجب باریک شدن عروق قلبی و در نتیجه بیماری قلبی شوند.

حذف پروتئین TRPM2 می‌تواند از این رفتار بد ماکروفاژها جلوگیری کند.

 

آنها دریافتند پروتئین تی‌آر‌پی‌ام۲ با التهاب فعال می‌شود و به ماکروفاژها سیگنال می دهد تا شروع به خوردن چربی کنند.

از آنجایی که التهاب رگ های خونی یکی از دلایل اولیه آترواسکلروز یا تصلب شرایین است، این پروتئین تا حد زیادی فعال می‌شود.

فعال شدن پروتئین «تی‌آر‌پی‌ام۲» ماکروفاژها را تحت فشار قرار می دهد تا پرکار شوند و در نتیجه منجر به کف‌ آلود شدن ماکروفاژها و به طور بالقوه ملتهب تر شدن شریان‌های بدن می‌شوند.

 

 

اکنون کنکاش تیم پژوهشی این است که روشن کنند افزایش پروتئین «تی‌آر‌پی‌ام۲» در مونوسیت ها (پیش‌سازهای ماکروفاژها) در خون با شدت بیماری قلبی -عروقی در انسان

مرتبط است یا پیوستگی ندارد. اثبات این ارتباط شاید در آینده موجب شود سطوح بالای «تی‌آر‌پی‌ام۲» در خون، هشدار خطر احتمال حمله قلبی و سکته مغزی در یک فرد تلقی گردد.

 

نتایج این پژوهش مهم علمی هشتم آوریل 2022 در مجله Nature Cardiovascular Research  منتشر شده است.

 

 

پذیرش و درک احساسات بجای شرمساری از خلق و خو

 

ممکن است گاهی از این که خلق‌مان آن طور که باید خوش نیست، حس چندان خوبی نداشته باشیم اما واقعیت این است که دلیل موجهی برای شناخت و مواجهه با این بدخلقی‌ها وجود دارد.

تصور کنید در موقعیتی ناخوشایند قرار دارید؛ مثلا این که دوست‌تان تولدتان را فراموش کرده،

تقاضای‌تان برای کار جدید رد شده یا صبح اولین روز بعد از تعطیلات سال نو با این حقیقت مواجه شده‌اید که باید سر کار بروید. معمولا واکنش‌تان نسبت به این احساسات چیست؟

ممکن است سعی کنید به خودتان بقبولانید مساله‌ مهمی نیست و نگذارید شما را تحت تاثیر قرار دهد. شاید هم سعی کنید به خبرهای بد فکر نکنید

و اگر هم این اخبار به خودآگاه‌تان نفوذ کند تعجب کنید که چرا اینقدر نازک‌نارنجی هستید.

این تمایل به حذف کردن احساسات و تنبیه خود را می‌توان به عنوان “شرمساری از خلق و خو” توصیف کرد؛ این یعنی داشتن احساسات ناخوشایند را نقطه‌ضعف شخصی بدانیم.

 

این که همیشه جنبه‌های مثبت زندگی را ببینیم شاید رویکردی قوی و حتی شجاعانه به نظر برسد. اما زیاده‌‌روی در آن ممکن است باعث شود

برای نشان دادن واکنش‌های کاملا منطقی به اتفاقات، بیش از حد به خودمان فشار بیاوریم. تمایل به اجتناب از ناامیدی، نگرانی،

خشم یا ناراحتی امری طبیعی است اما بنابر تحقیقات اخیر روانشناسی این احساسات می‌توانند در زندگی‌ برای‌مان مفید باشند.

اگر یاد بگیریم ارزش این احساسات را درک کنیم و بدون قضاوت آن‌ها را بپذیریم، احتمالا سلامت جسم و روح بهتری خواهیم داشت.

 

 

بدیهی است که وقتی در مورد نیاز به پذیرفتن احساسات و عواطف منفی می‌نویسم، منظورم اضطراب و افسردگی شدید یا اختلال‌های خلقی دیگر که به کمک حرفه‌ای نیاز دارند،

نیست. چون دادن رنج و عذاب طولانی و غیرقابل تحمل به خودمان در صورتی که به درمان پزشکی و حمایت از سلامت روان‌ نیازمند و به آن دسترسی داشته باشیم – برایمان هیچ فایده‌ای ندارد.

 

 

من در مورد ابرهای گذرانی حرف می‌زنم که ممکن است چند ساعت و یا چند روز آسمان زندگی‌مان را تیره و تار کنند. این‌ احساسات زودگذر در واقع تهدیدی برای سلامت بلند مدت ما به شمار نمی‌آیند

اما اغلب طوری رفتار می‌کنیم که گویی چنین تاثیری دارند و همین مساله ما را وسوسه می‌کند که برای اجتناب از آن‌ها تلاش کنیم.

 

 

ایلاریا گاسپاری، فیلسوف ایتالیایی در تازه‌ترین کتاب خود با عنوان “زندگی اسرارآمیز احساسات” به این نکته اشاره می‌کند که تلاش برای سرکوب عواطف‌ می‌تواند

به سادگی لایه‌های “شرم” و “ترس” را به احساساتی که در حال حاضر با آن‌ها روبرو هستیم اضافه کند و باعث شکل‌گیری حس حسادت نسبت به کسانی که در زندگی شادتر به نظر می‌رسند،

شود. به نوشته او، احساساتی که در نتیجه این مساله شکل می‌گیرند، حتی نسبت به احساساتی که سعی داشتیم از آن‌ها دوری کنیم “قوی‌تر و سرسخت‌تر” هستند.

 

 

او می‌نویسد: “مدت زیادی طول کشید تا بفهمم احساساتی بودن نه به معنای بی‌ثباتی و عدم توازن بلکه نشانه زنده بودن و باز بودن و آسیب‌پذیری برای تجربه‌های جهان است.”

 

 

گاسپاری این کتاب را بر اساس تجربه‌های شخصی خود نوشته اما مجموعه‌ای از مطالعات علمی هم این مساله را تایید می‌کنند که “شرمساری از خلق و خو” می‌تواند برای سلامت ما مضر باشد.

برای درک بهتر این تحقیق، به سوال‌های زیر پاسخ دهید و بگویید به این جملات از یک ( هیچوقت/ بسیار به ندرت) تا ۷ (بیشتر اوقات / همیشه ) چه نمره‌ای می‌دهید؟

 

  • فکر می‌کنم برخی احساساتم بد یا نامناسب هستند و نباید چنین حس‌هایی داشته باشم.

 

آیریس ماوس از دانشگاه کالیفرنیا در برکلی بعد از نظرسنجی از ۱۰۰۰ نفر به این نتیجه رسید که هر چه افراد به این جملات امتیاز بیشتری بدهند،

احتمال بروز علائم افسردگی و اضطراب هم در آن‌ها بالاتر است. علاوه بر این میزان رضایت از زندگی در این افراد به طور معمول پایین‌تر است و از سلامت روان کمتری هم برخوردار هستند.

در مقابل افرادی که افکار و احساسات خود را بدون توصیف آن‌ها با عناوین “بد” یا “نا‌مناسب” می‌پذیرند، معمولا سلامت روان بیشتری دارند.

 

 

دیدن خوبی‌ها و بدی‌ها

علاقه شخصی من به پیامدهای “شرمساری از خلق و خو” از زمانی آغاز شد که برای نوشتن کتابم با عنوان “اثر انتظار ” تحقیق می‌کردم.

شواهد زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد ما می‌توانیم در بسیاری از زمینه‌های زندگی پیشگویی‌های خودتحقق‌بخش (self-fulfilling prophecy) داشته باشیم.

برای مثال در پزشکی می‌دانیم که چگونگی تفسیر افراد از علائم جسمی درد می‌تواند نحوه تجربه‌‌ آن‌ها از درد را تغییر دهد و این حتی می‌تواند روی پاسخ فیزیولوژیکی‌مان هم اثر بگذارد.

 

کنجکاو بودم بدانم این موضوع در مورد احساسات و عواطف هم صدق می‌کند یا نه. این که شاید بتوانیم به جای ایجاد تغییر در احساسات خود،

نحوه تفکرمان نسبت به آن‌ها را عوض کنیم و این ممکن است در بهبود تجربه ما از آن احساسات و تاثیر طولانی مدت آن‌ها روی سلامت‌مان موثر باشد.

 

به عنوان مثال، ناامیدی احتمالا احساس ناخوشایندی است اما می‌توان پذیرفت که این حس کمک می‌کند از اشتباهات خود درس بگیریم.

به این ترتیب، ممکن است بتوانیم با نسبت دادن معنایی مثبت‌تر به یک حس و پذیرفتن کاربردهای احتمالی آن – به جای “ناسالم” دانستن آن- واکنش ذهن و جسم خود نسبت به یک موضوع ناراحت‌کننده را تغییر دهیم.

 

حین جستجو در منابع حوزه روانشناسی، خیلی زود با یکی از مطالعات موسسه توسعه انسانی ماکس پلانک در برلین آلمان برخوردم که سعی داشت دقیقا همین موضوع را نشان دهد.

پژوهشگران از شرکت‌کننده‌ها خواسته بودند به عواطف مختلف از جمله عصبانیت، خشم یا احساس افسردگی بر حسب میزان ناخوشایند بودن‌شان امتیاز دهند.

آن‌ها همچنین نظر شرکت‌کننده‌ها در مورد مناسب بودن،‌ سودمندی و معنادار بودن این احساسات را هم پرسیده بودند – این‌ سه بعد در کنار هم نشان می‌دهند شرکت‌کننده‌ها برای هر حس چه میزان “ارزش” قائل هستند.

 

به طور کل شرکت‌کنندگانی که ارزشی مثبت در “خلق و خوی” بد خود می‌دیدند، معمولا از نظر معیارهای سلامت جسم و روان از جمله احتمال قرار گرفتن در معرض خطر امراضی نظیر

دیابت یا بیماری‌های‌های قلبی‌عروقی و حتی میزان قدرت عضلانی (که به عنوان شاخص کلی آمادگی بدنی در نظر گرفته می‌شود) شرایط بسیار بهتری داشتند.

در واقع توانایی دیدن ارزش در عواطف ناخوشایند باعث شده بود تقریبا هر‌گونه ارتباط بین سلامت شرکت‌کننده و تعداد موضوعات ناراحت‌کننده‌ای که او طی دوره‌ای سه هفته‌ای با آن‌ها روبرو بود، از بین برود.

 

 

سوخت/ محرک برای رشد

از آن زمان تا کنون به شواهد زیادی دست یافته‌ام که نشان می‌دهند پذیرفتن فواید بالقوه یک حس چه تاثیر قدرتمندی می‌تواند روی پیامدهای آن داشته باشد.

 

 

پذیرش و درک احساسات بجای شرمساری از خلق و خو
پذیرش و درک احساسات بجای شرمساری از خلق و خو

 

 

به عنوان مثال، اضطراب را در نظر بگیرید. ممکن است تصور کنیم نگرانی و دلواپسی باعث به هم ریختن تمرکز و کاهش عملکردمان در کارهای دشوار می‌شود و این که تنها در صورتی می‌توانیم

در یک امتحان یا مصاحبه موفق شویم که یاد بگیریم آرامش خود را حفظ کنیم.

اما به جای این طرز تفکر، می‌توانیم به آن حس به عنوان منبع انرژی نگاه کنیم. رابرت پتینسون، هنرپیشه انگلیسی ظاهرا برای تسلط به اعصاب و حفظ آرامش خود در صحنه فیلمبرداری از این راهکار استفاده می‌کند.

مطالعات علمی اخیر هم نشان می‌دهند

این نوع نگرش می‌تواند در بهبود عملکرد ما در چالش‌های کوتاه مدت از جمله امتحان‌های سخت یا سخنرانی برای عموم موثر باشد و در دراز مدت هم خطر فرسودگی و خستگی را کاهش دهد.

 

 

پذیرش و درک احساسات بجای شرمساری از خلق و خو

 

 

این نکته در مورد احساس خشم هم صدق می‌کند. ممکن است باور داشته باشیم که عجز و ناامیدی به سرعت باعث از بین رفتن خویشتن‌داری ما می‌شود اما در عوض می‌توانیم

به آن به عنوان حسی برانگیزاننده نگاه کنیم که اراده‌مان را تقویت می‌کند و به ما قدرت می‌دهد آنچه حق‌مان است را طلب کنیم.

این نوع طرز فکر در نحوه عملکرد ما در کارهایی مثل مذاکره نقشی تعیین کننده دارد.

 

 

پذیرش و درک احساسات بجای شرمساری از خلق و خو

 

 

همانطور که در مطالعه موسسه ماکس پلانک مشاهده شد، دانشمندان همچنان در حال تحقیق در مورد راه‌هایی هستند که به واسطه‌ آن‌ها درک ما از احساسات می‌تواند بر سلامت جسمی‌مان اثر بگذارد.

البته در این میان انبوهی از پژوهش‌ها در رابطه با اثرات فیزیولوژیکی ارزیابی احساسات انجام گرفته‌اند که به برخی مکانیسم‌های قابل قبول در این رابطه اشاره دارند.

وقتی با یک عامل استراس‌زا که به طور خاص برایمان تهدید آمیز است برخورد می‌کنیم،

احتمال بروز نوسانات شدید هورمون‌هایی نظیر کورتیزول و همین‌طور التهاب در ما افزایش می‌یابد.

این تغییرات فیزیولوژیکی می‌توانند به آماده‌سازی بدن برای خطرات کوتاه مدت کمک کنند اما اگر برای مدتی طولانی ادامه داشته باشند ممکن است به فرسودگی فیزیکی منجر شوند.

 

 

اگر هر حس و حال بدمان را نامناسب، شرم‌آور یا مضر بدانیم، حس آسیب‌پذیری و انزوا در ما بیشتر خواهد شد و این می‌تواند باعث تشدید و طولانی‌تر شدن اثرات فیزیولوژیکی آن احساسات در ما شود.

ارزیابی مجدد احساسات و به رسمیت شناختن اثرات ذاتی آن‌ها، می‌تواند در حذف لایه‌های اضافی استرس موثر باشد و حتی به ما احساس قدرت و استقلال دهد.

به این ترتیب اگر با این احساسات کنار بیاییم، ممکن است واکنش فیزیولوژیکی متعادل‌تری هم از خود بروز دهیم و این به ما کمک خواهد کرد سریع‌تر بهبود یابیم و در کل فشار کمتری بر بدن‌مان وارد شود.

 

 

بنا بر یک مطالعه روی بیش از ۲۸ هزار نفر صورت گرفته، تفسیر ما از حس و حال‌مان ممکن است پیامد‌های طولانی مدت مهمی به همراه داشته باشد.

در این مطالعه میزان اضطراب و تنش ذهنی شرکت‌کنندگان و همین‌طور نظر آن‌ها در مورد مضر بودن یا نبودن استرس برای سلامتی پرسیده شد.

در طول این مطالعه مشخص شد انتظارات افراد نقشی تعیین کننده در میزان احتمال مرگ آن‌ها دارد.

میزان مرگ و میر در میان شرکت‌کنندگانی که استرس بالایی داشتند و معتقد بودند این حس به آن‌ها آسیب می‌زند بیشتر از افرادی بود که اضطراب داشتند اما دیدشان نسبت به اثرات آن منفی نبود.

 

 

اما دانشمندان پیش از رسیدن به این نتیجه، مجموعه‌ای از عوامل دیگر از جمله درآمد، تحصیلات، فعالیت بدنی و اعتیاد به سیگار را در نظر گرفته بودند.

البته این نمی‌تواند وجود یک رابطه علت و معلولی را ثابت کند بنابراین به این یافته باید با کمی شک و تردید نگاه شود.

هر چند مطمئنا با الگوی کلی موجود در مطالعات کوتاه‌مدت که همگی تفسیر ما از احساسات را به اندازه خود آن احساسات مهم می‌دانند، مطابقت دارد.

 

 

 

 

سایه‌های خاکستری

 

آغاز سال نو شاید مناسب‌ترین زمان برای ما باشد تا این درک متفاوت از احساسات را در زندگی خود پیاده کنیم.

برای ساکنین نیم‌کره شمالی زمین که ماه‌های سردتر و مرطوب‌تر سال را تجربه می‌کنند،

بازگشت به کار بعد از یک هفته جشن و تعطیلی احتمالا بسیار دردناک است. برخی از ما ممکن است در طول ماه ژانویه دچار افسردگی شویم و آرزو کنیم ای کاش زندگی بهتری داشتیم

و با این کار احساس خستگی، ناامیدی و غم در خود ایجاد کنیم.

 

پذیرش و درک احساسات بجای شرمساری از خلق و خو

 

اما به جای قضاوت کردن خودمان برای داشتن این احساسات، می‌توانیم حس و حال بدمان را بپذیریم و برای پشت سرگذاشتن این وضعیت از خودمان آن طور که لازم است مراقبت کنیم.

اگر دست از مبارزه با عواطف و احساسات خود برداریم، می‌توانیم به ارزش احتمالی آن‌ها فکر کنیم و این رویکرد شاید به ما کمک کند بفهمیم چه تغییر مهمی می‌توانیم در زندگی‌مان ایجاد کنیم.

 

 

همه ما گاهی اوقات دوره‌هایی از ناامیدی را تجربه می‌کنیم که هیچ روزنه امیدی در زندگی‌مان نمی‌بینیم اما برای پشت سر گذاشتن این وضعیت به هر گونه کمک و حمایتی که ممکن است نیاز داریم.

به طور کل احساسات ما نه کاملا سیاه هستند و نه کاملا سفید، نه مطلقا خوب هستند و نه مطلقا بد، بلکه سایه‌های مختلف با تفاوت‌های ظریف و اندکی دارند که اگر به آن‌ها توجه کنیم،

تحمل سختی‌های زندگی برایمان آسان‌تر خواهد شد.

 

چگونه با آزمایش خون می‌توان به اختلالات روانی پی برد؟

 

مطالعات تیمی در دانشگاه نیوکاسل استرالیا  نشان می‌دهد که برخی اختلالات روانی شامل افسردگی، اسکیزوفرنی و بی‌اشتهایی عصبی با نشانگرهای زیستی که در آزمایش‌ خون اندازه‌گیری می‌شود ارتباط دارد.

این تحقیق که از داده‌های ژنتیکی، بیوشیمیایی و روانپزشکی نزدیک به یک میلیون نفر انجام شده درک ما را از عوامل ایجاد کننده بیماری روانی افزایش می‌دهد

و ممکن است به شناسایی درمان های جدید کمک کند.

 

 

William Reay سرپرست تیم پژوهشی می گوید در نتیجه این مطالعات مشخص شد تغییرات توالی دی‌ان‌ای با خطر ابتلا به بیماری روانی مرتبط است.

این تغییرات را می‌توان در سطوح نشانگرهای زیستی در آزمایش خون مشاهده کرد. برای مثال، دانشمندان دریافتند میان تعداد گلبول‌های سفید خون و افسردگی رابطه وجود دارد.

به عبارت دیگر، برخی فرآیندها در بدن ما بر میزان گلبول سفید خون و افسردگی تاثیر می‌گذارند. این موضوع می‌تواند نشان دهد که برخی از فرآیندها درون بدن هم بر افسردگی و هم بر گلبول‌های سفید خون اثر می‌گذارند.

شناسایی فرایند مشترک می‌تواند به درک بهتری از عوامل مسبب افسردگی منجر شود و همچنین، برای درمان مورد هدف قرار گیرد.

استرس روانی یک شکل از پروتئینی به نام BDNF بالغ (mBDNF) را در سطح خون کاهش می دهد و سطوح پایین آن با افسردگی مرتبط است.

 

 

دانشمندان عقیده دارند یک همبستگی قوی میان این دسته از اختلالات و پارامترهای مطالعه شده در آزمایش خون وجود دارد.

در صورت کشف این رابطه‌ها، روانشناسان قادر خواهند بود تا با دقت بیشتری بیماری‌های روانی را شناسایی کرده و در درمان آن بکوشند.

 

باغبانی مزایای خیلی بیشتر از زیبا جلوه‌دادن حیاط خانه شما دارد

مزایای باغبانی

 زیر ذره بین گروه های دانشگاهی

 

به‌گزارش Readers Digest؛ این کار صرف‌نظر از سن شما، یک فعالیت بدنی است که می‌تواند مزایای سلامتی غیرمنتظره‌ای را به‌همراه داشته باشد.

از جمله این که موجب علاقه بیشتر از پیش شما به سبزیجات خواهد شد.

 

 

صرفاً افزایش سن نمی‌تواند احساسات شما را نسبت به خوردن برخی سبزی‌ها که هیچ وقت دوست نداشتید، تغییر دهد،

اما پرورش گیاهان این کار را ممکن می‌کند. یک بررسی جدید نشان داد بچه‌هایی که با باغبانی آشنا بودند، میوه و سبزیجات بیشتری مصرف میکردند.

 

 

به شما در کنترل وزن کمک می‌کند

 

اجتناب از افزایش وزن یک هدف بهداشتی محبوب برای بسیاری از افراد است و باغبانی می‌تواند به شما در رسیدن به آن کمک کند.

محققان دریافتند باغبان‌ها شاخص توده بدنی پایین‌تر و همچنین شانس کمتری برای اضافه وزن یا چاقی نسبت به دیگران دارند.

 

روح شما را تغذیه می‌کند

 

کار با گیاهان باعث کاهش استرس شدید می‌شود، ناسا در سال ۲۰۱۶ بر اساس تحقیقی کشف کرد که باغبانی می‌تواند

فضانوردان را شاد نگه دارد و اضطراب را از آنها دور کند. آنها در تحقیقات خود دریافتند که کاشت و پرورش دانه‌ها،

حتی فقط در گلدان‌های کوچک، روحیه را بهبود می‌بخشد.

 

 

 

خطر ابتلا به بیماری قلبی را کاهش می‌دهد

 

بر اساس مطالعه‌ای که در سال ۲۰۱۳ در مجله British Journal of Sports Medicine منتشر شد،

در واقع، باغبانی می‌تواند خطر حمله قلبی یا سکته مغزی را کاهش و طول عمر را تا ۳۰ درصد افزایش دهد. به نظر می‌رسد

که این فواید از ترکیب فعالیت بدنی و کاهش استرس ناشی از بازی با خاک حاصل می‌شود.

 

 

سیستم ایمنی بدن را تقویت می‌کند

 

 

بر‌اساس ‌تحقیقات متعدد، از جمله مطالعه سال ۲۰۱۵ که در Immunotargets and Therapy منتشر شده است،

به لطف باکتری‌های مفید موجود در خاک، باغبانی می‌تواند سیستم ایمنی بدن را بهبود بخشد،

به شما کمک کند کمتر بیمار شوید و راحت‌تر با عفونت‌ها مبارزه کنید.

 

 

 

هماهنگی و قدرت دست را افزایش می‌دهد

 

باغبانی راهی عالی برای تقویت مهارت‌های حرکتی و ماهیچه‌های دست است.

چند دقیقه باغبانی روزانه حتی ممکن است به جبران بخشی از فشار ناشی از استفاده مکرر مانند تایپ‌کردن یا استفاده از تلفن همراه کمک کند.

 

سلامت مغز را افزایش می‌دهد

 

باغبانی یک تمرین سالم برای مغز نیز فراهم می‌کند. با باغبانی، همیشه چیزی برای یادگیری در مورد گیاهان وجود دارد

. این کار با درگیر کردن افراد در عملکردهای مهمی مانند حل مسئله، تحمل سختی‌‌ها و آگاهی حسی،

خطر ابتلا به آلزایمر و انواع بیماری‌‌های مرتبط با زوال عقل را کاهش می‌‌دهد.

 

 

درمان جدید سرطان با استفاده از سیستم تخلیه زباله‌های سلولی بدن

 

دانشمندان در حال تکمیل درمان جدیدی برای سرطان هستند که در آن از سیستم تخلیه زباله سلولی خود بدن استفاده می شود.

در حال حاضر برخی از داروها با این روش نتایج امیدوارکننده‌ای را نوید می‌دهند و انتظار می‌رود در آینده نزدیک به داروهای بیشتری در این زمینه دست پیدا کنیم.

 

 

پانزده محقق در یک مرکز تحقیقاتی که با کمک ۹ میلیون پوندی مرکز Institute of Cancer Research در لندن راه اندازی شده، مطالعه موضوع یادشده را در دستور کار خود قرار خواهند داد.

 

پروفسور Ian Collins که قرار است ریاست این مرکزرا بعهده بگیرد می‌گوید:

«سلول‌های ما تکنیک بسیار موثری را برای از بین بردن پروتئین‌های مضر ایجاد کرده‌اند. فرآیندهای تخریب پروتئین سلول‌های ما فقط تعداد خاصی از پروتئین‌ها را تشخیص می دهند.

اما علم اینک راهی برای افزایش تعداد این پروتئین‌ها پیدا کرده تا موارد جدیدی را که قبلا تشخیص داده نمی‌شدند ولی می‌دانیم مضرهستند و در تشکیل تومورها موثرند، شناسایی کند.»

 

 

ازنمونه‌های اولیه عملکرد این روش که توسط داروی « لنالیدومید» بکار گرفته شده برای درمان سرطان خون «میلوما» استفاده می شود و ظاهرا توانسته کیفیت زندگی بیماران را بهبود بخشد.

 

کالینز مدعی است داروهایی مانند لنالیدومید می‌توانند مولکول‌هایی که در توسعه سرطان نقش ایفا می‌کنند را از بدن حذف کنند.

یک داروی مشابه هم برای سرطان سینه ساخته شده که درتخریب و تجزیه گیرنده ‌های استروژن موثر است.

این دارو پروتئینی که محرک مهم سرطان سینه است را از کار می‌اندازد. در واقع پروتئینی که در ایجاد این بیماری نقش حیاتی دارد را غیرفعال می‌سازد.

 

 

دکتر کالینز افزود: «در حال حاضر، تلاش زیادی بر روی استفاده از روش تجزیه پروتئین برای تولید داروهای جدید سرطان متمرکز شده است.

 

 

تلاش دانشمندان ژاپنی برای دستیابی به رویش ارادی دندان‌ها

 

دانشمندان ژاپنی در حال مطالعه یک روش درمانی ژنتیکی هستند که می‌تواند موجب رشد دوباره دندان‌ها شود. در صورت راهیابی این تلاش­های آزمایشگاهی به کلینیک­های درمانی، ده­ها میلیون‌ انسانی که با دندان‌های مصنوعی زندگی می‌کنند،

امیدی برای دستیابی مجدد به دندان­های طبیعی خواهند یافت.

این پژوهش از سوی دانشمندان دانشگاه «کیوتو» ژاپن و با همکاری محققانی از دانشگاه «فوکوی» انجام شده است.

 

بر اساس این گزارش، دانشمندان با بررسی ژنی خاص در موش‌ها به نتایج جالبی دست یافتند.

گروه تحقیقاتی مولکول‌هایی به نام پروتئین «مورفوژنتیک» استخوان (BMP) و(WNT) را مورد بررسی قرار دادند.

 

 

جزییات این پژوهش در مجله «ساینس ادوانسز» (Science Advances) منتشر شده است.

به دنبال تحقیقی نوآورانه، تیم پژوهشی دریافتند مولکول‌های مورفوژنتیک به صورت مشخص در فرآیند رشد دندان‌ها نقشی حیاتی ایفا می‌کنند.

تحقیقات انجام شده همچنین نشان می‌دهد که ژنی خاص به نام «ژن-1» یا «USAG-1» نقش موثری در رشد دندان‌ها دارد.

 

 

دانشمندان ژاپنی با بررسی مولکول‌های موثر در رشد دندان همچنین دریافتند که این مولکول‌ها در تنظیم رشد اندام‌ها و بافت‌های مختلف در مراحل اولیه نقش موثری دارند

و یافتن ژنی که فقط دندان‌ها را هدف رشد دوباره قرار دهد، پروسه ای دشوار است.

 

 

«کاتسو تاکاهاشی» نویسنده و پژوهش‌گر ژاپنی از دانشکده پزشکی دانشگاه کیوتو می‌گوید:
«ما می‌دانستیم که ژن USAG-1 به رشد دندان‌ها کمک می کند اما نمی‌دانستیم که این ژن برای رشد دندان کافی است یا نه.»

 

این دانشمند معتقد است که ژن USAG-1 در تعامل با«BMP و WNT» به رشد دندان‌ها کمک می‌کند.

آزمایش‌های اولیه روی موش‌هایی انجام شد که دندان خود را از دست داده بودند. در جریان آزمایش‌ها دانشمندان متوجه شدند که BMP نقش اساسی در تعیین تعداد دندان‌های موش‌ ایفا می‌کند.

 

 

در یکی از آزمایش‌ها با کمک داروهای پادتن مونوکلونال، روشن شد که یک دوز آنتی‌بادی باعث رشد یک دندان کامل در موش‌ها می‌شود.

از این رو الگوی رشد دندان موش‌ها شباهت زیادی به رشد دندان در انسان‌ها دارد.

 

پژوهشگران پس از موفقیت آزمایش روی موش‌ها، روی جوندگان دیگری با الگوی شبیه‌تر دندان‌ها با انسان آزمایش کردند.

 

دکتر تاکاهاشی گفت: «برنامه بعدی تیم پژوهش ما آزمایش پادتن روی حیوانات دیگری مانند خوک و سگ است.»

 

به باور دانشمندان هرچند تنها مراحل آغازین پژوهش‌ها پشت سر گذاشته شده ولی داروهای آنتی‌بادی مونوکلونال می‌توانند در رشد مجدد دندان‌ها نقش داشته باشند.

در صورتی که آزمایش‌های بعدی روی خوک‌ها و سگ‌ها نیز نتایج مثبتی داشته باشد،‌ تیم پژوهشی می‌تواند از این روش به عنوان درمانی برای رشد دندان‌های انسان استفاده کند.

 

راه حل کنونی هنوز بر پروتزهای مصنوعی و سایر روش‌های جایگزینی مانند دندان مصنوعی متکی است که راه حل قطعی و دائمی نیستند.

دندان‌های مصنوعی با وجود گران بودن در مقایسه با دندان‌های حقیقی کیفیت پایین‌تری نیز دارند.

 

مانوبو سوجای، یکی دیگر از محققان دانشگاه فوکوی، گفت: «مهندسی بافت طبیعی کنونی در بازسازی دندان چندان کارساز نیست.

پژوهش ما نشان می‌دهد که درمان مولکولی بدون سلول برای طیف وسیعی از رشد دندان‌های حقیقی موثر است.»

 

تحقیقات جدید نشان می‌دهد مردانی که در عشق بدشانس هستند، بیشتر در معرض التهاب مزمن قرار می‌گیرند.

به‌گزارش HealthDay News و به‌گفته محققان دانمارکی، جدایی‌ها و زندگی انفرادی برای چندین سال، ممکن است خطر ابتلا به بیماری و مرگ را (فقط برای مردان)، افزایش دهد.

آنها دریافتند که ترکیب زندگی انفرادی طولانی‌مدت و روابط ناموفق متعدد، به‌طور‌قابل‌توجهی بر سطوح دو نشانگر التهابی تأثیر می‌گذارد.

این تیم تحقیقاتی از دانشگاه کپنهاگ با مطالعه بر روی بیش از ۴ هزار و ۸۰۰ شرکت‌کننده ۴۸ تا ۶۲ ساله و اندازه‌گیری نشانگرهای التهابی اینترلوکین ۶ (IL-6) و پروتئین واکنشی C (CRP) در آنها، به این نتایج دست یافتند: مردانی که بیشترین شکست را تجربه کرده بودند، ۱۷ درصد بیشتر از دیگران در معرض التهاب مزمن بودند.

نشانگرهای التهابی در گروهی که هفت سال یا بیشتر تنها زندگی کرده بودند، تا ۱۲ درصد بیشتر بود. بالاترین سطوح CRP در مردان با پیشرفت تحصیلی بالا مشاهده شد که به مدت دو تا شش سال تنها زندگی کرده بودند.

بر اساس این مطالعه که ۱۰ ژانویه به‌صورت آنلاین در مجله Epidemiology & Community Health منتشر شد، چنین ارتباطی در میان زنان یافت نشد.

به‌گفته محققان شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد مردان جوان نسبت به زنان پاسخ التهابی بیشتری دارند که ممکن است تا آخر عمر ادامه یابد.

التهاب راه بدن برای دفاع از خود در برابر سموم، آسیب و عفونت است. التهاب حاد چند ساعت یا چند روز طول می‌کشد، مثلاً بعد از بریدگی زانو. التهاب مزمن تداوم واکنش التهابی است. در این فرایند گلبول‌های سفید خون می‌توانند به بافت‌های سالم حمله کنند.

اینترلوکین ۶ (IL-6) و پروتئین واکنشی C (CRP) دو مولکول درگیر در پاسخ التهاب هستند. افزایش IL-6 و CRP با بسیاری از پیامدهای نامطلوب سلامتی، مانند افزایش خطر حوادث قلبی‌عروقی، کاهش عملکرد فیزیکی و شناختی و افزایش خطر مرگ مرتبط است.

 

 

روز جهانی سرطان؛ «از شکاف ارائه خدمات درمانی بکاهیم»

 

 

اتحادیه بین‌المللی کنترل سرطان «یوآی‌سی‌سی» (UICC) برای اولین بار در سال ۲۰۰۰ در اجلاس جهانی مبارزه با سرطان در پاریس، روز جهانی سرطان را تعیین و اعلام کرد. چهارم فوریه به‌طور رسمی در جریان آنچه «منشور پاریس» نامیده شد، به تصویب رسید تا با هدف کمک به مردم برای درک بیشتر سرطان و ترویج پژوهش در زمینه پیشگیری و درمان این بیماری و همچنین افزایش آگاهی مردم و تشویق آن‌ها به مشارکت در کارزارهای مربوط به سرطان فعالیت کند، کارزارهایی مانند «ما می‌توانیم، من می‌توانم» که با هدف آگاهی‌رسانی و تحقیق درباره سرطان فعالیت داشت و کارزار «از بین بردن باورهای غلط» که در تلاش بود با اطلاعات نادرست درباره این بیماری مقابله کند. امسال، روز جهانی سرطان با شعار «از شکاف ارائه خدمات درمانی بکاهیم» (Close the care gap) در تلاش است در مورد نابرابری خدمات و امکانات درمان سرطان در سراسر جهان آگاهی‌رسانی کند.

از اهداف کلیدی روز جهانی سرطان کمک به رفع اضطراب درباره این بیماری است که با صحبت با دیگران به‌خصوص در قالب گروه و بیان تجربیات شخصی می‌تواند به کاهش احساس ترس و پریشانی و ایجاد حس اتحاد و با هم بودن کمک کند.

بیماری سرطان زمانی ایجاد می‌شود که تغییراتی در گروهی از سلول‌های طبیعی بدن به رشد غیرطبیعی و کنترل‌نشده‌ منجر شود و توده‌ای به نام تومور را به وجود ‌آورد. در مورد همه سرطان‌ها به‌جز لوسمی (سرطان خون) چنین است. توده‌های سرطانی می‌توانند گسترش یابند و سایر قسمت‌های بدن را هم درگیر کنند؛ مگر اینکه درمان شوند.

تومورها به سه گروه خوش‌خیم، بدخیم یا پیش‌سرطانی تقسیم می‌شوند. این بیماری بر اساس نوع سلولی که رشد می‌کند، می‌تواند به یکی از پنج گروه زیر تبدیل شود:

-کارسینوم و سرطان سلول‌های اپیتلیال (سرطان پستان، پروستات، ریه و روده بزرگ)

-سارکوم (تومور بدخیم استخوان یا بافت نرم مثل چربی، عضله، رگ‌های خونی)

-لنفوم و میلوما (سرطان سلول‌های سیستم ایمنی)

-لوسمی (سرطان گلبول‌های سفید و مغزاستخوان )

-سرطان‌های مغز و نخاع ( سرطان‌های سیستم عصبی مرکزی)

عوامل به‌وجودآورنده سرطان‌ مختلف‌اند و اگرچه عوامل تاثیرگذاری مانند سن و ژنتیک از کنترل ما خارج‌اند، نکته مهم این است که می‌توان با انتخاب صحیح بسیاری از رفتارها و سبک زندگی و رژیم غذایی درست، خطر ابتلا به سرطان را حدود یک سوم کاهش داد.

ترک سیگار، خودداری از مصرف الکل، استفاده از ضدآفتاب، داشتن تحرک کافی، رژیم غذایی مناسب و دوری از اضافه‌وزن و چاقی، دوری از تشعشعات (اشعه ایکس و گاما، فرابنفش) و جدی گرفتن عفونت‌ها نکات مهمی‌اند که می‌توانیم برای مراقبت از سلامت خود آن‌ها را رعایت کنیم.

توده‌ها یا تورم غیرمعمول، سرفه، تنگی‌نفس، مشکل در بلع، سرفه مداوم، تغییر فعالیت روده‌ (یبوست و اسهال یا دفع خون با مدفوع)، خونریزی غیرمنتظره، کاهش وزن بی‌دلیل، درد و خستگی زیاد، کاهش اشتها و تعریق شبانه شدید، تغییر در خال‌های بدن (پوسته‌پوسته شدن یا خونریزی یا ترشح داشتن) همه و همه علائم و نشانه‌های کلیدی سرطان‌اند که هر فردی باید به آن‌ها حساس باشد.

 

درمان سرطان به نوع آن، اندام درگیر با سرطان، بزرگی و گسترش آن و سلامت عمومی بدن بستگی دارد. جراحی، شیمی‌درمانی، رادیوتراپی، هورمون‌درمانی، ایمونوتراپی و ژن‌درمانی برخی از روش‌های درمان این بیماری‌اند.

نمی‌توان انکار کرد که سرطان یک بیماری بسیار جدی و فراگیر است. این بیماری دومین عامل مرگ‌ومیر پس از بیماری‌های قلبی عروقی در جهان است و سالانه ۱۰ میلیون نفر در اثر آن جان خود را از دست می‌دهند. با این حال، حداقل یک‌سوم سرطان‌های رایج قابل‌پیشگیری‌اند و با اجرای راهکارهای مناسب برای پیشگیری، تشخیص زودهنگام و درمان می‌توان سالانه جان میلیون‌ها انسان را نجات داد.

سازمان ملل متحد و دولت‌ها در سراسر دنیا به روز جهانی سرطان می‌پردازند و در بسیاری از شهرها، با به رنگ‌ نارنجی و آبی درآوردن نورپردازی مکان‌های دیدنی و معروف، می‌کوشند توجه مردم را به این مناسبت جلب کنند.

رویش مجدد اندام‌های قطع شده در دانشگاه ماساچوست

 

موفقیت آزمایش تیم دانشگاه تافت، این احتمال را پدید می‌آورد که در آینده انسان نیز بتواند اندام‌های از دست‌رفته‌اش را احیا کند.

با اینکه انسان و قورباغه‌های بزرگسال قادر به بازسازی دست و پای خود نیستند، دانشمندان موفق شد‌ند پای قطع شده قورباغه را با دادن «ترکیبی از دارو» که در یک سرپوش سیلیکون جاسازی شده است، مجددا بازسازی کنند. قورباغه‌های چنگال‌دار آفریقایی، مثل انسان، قادر به رشد مجدد اندام‌هایی که از دست می‌دهند، نیستند.

در این پژوهش‌ها، دانشمندان با تنها یک درمان ۲۴ساعته توانسته‌اند ظرف ۱۸ ماه، اندام از دست رفته قورباغه‌ها را مجددا رشد دهند. هرچند میان قورباغه و انسان تفاوت‌های بنیادی پرشماری هست، اما این موفقیت، این احتمال را پدید می‌آورد که در آینده انسان نیز بتواند اندام‌های از دست‌رفته‌اش را مجددا احیا کند.

Nirosha Murugan ، مولف ارشد این گزارش و پژوهشگر Tufts University در ماساچوست، می‌گوید: « داروهایی که انتخاب کرده‌ایم، به این موجودات امکان داده است که اندام‌های از دست‌رفته‌شان را تقریبا کامل رشد دهند، بسیار هیجان‌انگیز است. این واقعیت که قورباغه‌ها تنها در پی مدت کوتاهی مصرف دارو توانسته‌اند در طول چند ماه روند بازسازی (اندام‌هاشان) را ادامه دهند، نمایانگر آن است که احتمالا آن‌ها دارای قابلیت بازسازی نهفته‌ای هستند که می‌تواند فعال شود.»

در مجموع، حیوانات دارای توانایی بازسازی بخش‌هایی از بدن خود هستند. برای نمونه، بدن انسان می‌تواند زخم‌های باز را ببندد و از سلول بنیادی برای رشد مجدد بخش‌هایی از کبد استفاده کند. برخی حیوانات مثل «سلمندر» یا آفتاب‌پرست، قادر است تمام اعضای بدن یا بخش‌های از دست‌رفته خود را بازسازی کند.

هنوز مکانیسم بازسازی اندام‌ها در جانوران به‌خوبی درک نشده است، اما انسان و قورباغه‌های بزرگسال  قادر به بازسازی دست و پای خود نیستند، زیرا احتمالا  ساختار و عملکرد این اندام‌ها بیش از حد پیچیده است.

با این حال، هم انسان و هم قورباغه می‌توانند زخم ناشی از قطع اندام را با بافت ویژه موسوم به بافت «اِسکار» (بافت ردّ محل زخم) ببندند تا از خونریزی و عفونت جلوگیری کنند.

در پژوهش اخیر، به قورباغه‌ها ترکیبی از دارو برای بازسازی اندام از دست‌رفته داده شد. دانشمندان ابتدا پای آن‌ها را با عمل جراحی قطع کردند و سپس روی آن یک سرپوش از جنس سیلیکون موسوم به «بایودوُم» گذاشتند که ترکیبی از پنج دارو را، از جمله هورمون رشد، روی زخم پای جدا شده پخش می‌کرد. این هورمون قابلیت‌های مختلفی چون ترغیب رشد اعصاب و عضلات دارد.  داروی دیگری از تولید «کولاژن» جلوگیری می‌کرد که معمولا برای بسته شدن زخم‌های باز، در بدن تولید می‌شود.

دکتر David Kaplan ، استاد دانشگاه «تافت» و از مولفان این گزارش، می‌گوید: «استفاده از سرپوش بایودوُم در ۲۴ ساعت اول، مشابه ایجاد یک محیط آمنیوتیک است که همراه با داروهای مناسب، می‌تواند بدون دخالت روند ترمیم جای زخم، به روند بازسازی  کمک کند.» در طول دوره بارداری، جنین انسان در کیسه‌ای مملو از مایع آمنیوتیک رشد می‌کند.

تیم پژوهشگران آن خصوصیات مولکولی بدن قورباغه‌ها را که از آن برای رشد و شکل گرفتن اندام‌ها در دوره جنینی استفاده کرده بودند، بار دیگر فعال کردند.

پاهای بازسازی شده این قورباغه‌ها از همه نظر مشابه پاهای از دست رفته است، جز آن که استخوان انگشت‌ها در آن رشد نکرده است. اما قورباغه‌ها از پاهای تازه‌شان بدون هیچ مانعی برای شنا استفاده می‌کنند.

محققان از نتایج پژوهش جدید استقبال کرده‌اند، در همان حال که تکرار مجدد نتایج آن را برای پستانداران چالش‌برانگیز خوانده‌اند.

دانشمندان می‌گویند پیش از انجام آزمایش‌های انسانی، این روش باید بر روی موش‌ها تست شود. آزمایش‌هایی که از هم‌اکنون آغاز شده‌اند.

این گزارش روز ۲۶ ژانویه در نشریه «ساینس ادونسز» (Science Advances) منتشر شد.

 

 

مصرف روغن زیتون و کاهش خطر مرگ ناشی از بیماری‌ها

آیا چیزی به سادگی استفاده روزانه از یک دوم قاشق غذاخوری روغن زیتون به جای کره یا لبنیات پرچرب می‌تواند به افزایش شانس زندگی طولانی‌تر کمک کند؟

به‌گزارش Everyday Health؛ طبق یک مطالعه جدید از دانشکده بهداشت عمومی هاروارد، مصرف مرتب روغن زیتون موجب افزایش سلامتی و عمر می شود.

محققان این دانشکده دریافتند، افرادی که از ۷ گرم یا بیشتر روغن زیتون (حدود یک دوم قاشق غذاخوری) در پخت‌و‌پز، به‌عنوان سس یا همراه با نان استفاده می‌کنند، خطر مرگ ناشی از بیماری قلبی، سرطان، بیماری تنفسی یا بیماری آلزایمر را در مقایسه با دیگران، کاهش می‌دهند.

این در حالی است که مصرف حدود ۱۰ گرم روغن زیتون در روز (حدود سه چهارم قاشق غذاخوری) با کاهش خطر مرگ زودرس ناشی از هر دلیلی نیز همراه است.

مارتا گواش‌فره، محقق ارشد در بخش تغذیه در دانشکده پزشکی هاروارد، گفت: این یافته‌ها، از توصیه‌های غذایی برای افزایش مصرف روغن زیتون و سایر روغن‌های گیاهی غیراشباع حمایت می‌کند. انواع مختلفی از اسیدهای چرب در روغن زیتون وجود دارد، اما این روغن، بیشتر از چربی‌های تک‌غیراشباع تشکیل شده است. این چربی‌ها می‌توانند به کاهش میزان لیپوپروتئین با چگالی کم (LDL) که به کلسترول «بد» نیز معروف است، کمک کنند و خطر بیماری قلبی و سکته مغزی را کاهش دهند.

 

محققان با مطالعه بر روی ۶۱ هزار زن سالم و ۳۲ هزار مرد سالم به مدت ۲۰ سال دریافتند، افرادی که بیشترین میزان روغن زیتون را مصرف می‌کردند، ۱۹ درصد کمتر در معرض خطر مرگ‌و‌میر ناشی از بیماری‌های قلبی عروقی، ۱۷ درصد کمتر در معرض خطر مرگ‌ ناشی از سرطان، ۱۸ درصد کمتر در معرض خطر مرگ‌ ناشی از بیماری تنفسی و ۲۹ درصد کمتر در معرض خطر مرگ‌و‌میر ناشی از بیماری‌های نورودژنراتیو (پارکینسون، آلزایمر و مالتیپل اسکلروزیس) بودند. در این مطالعه جایگزین کردن روغن‌های گیاهی دیگر مانند کانولا، ذرت، گلرنگ و سویا با روغن زیتون، تاثیر مشابهی نداشت.

این مطالعه ۱۱ ژانویه در مجله آمریکایی قلب‌و‌عروق منتشر شد.